بچه های خدایی |
[ شنبه 90/11/22 ] [ 1:35 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
[ شنبه 90/11/22 ] [ 1:34 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
درود بر سپیده ، سپیده دمانی که خون سرخ انقلاب بر صحیفه ی زندگی به نگارش جاودانه نشست. . . قیام خونین شقایقها به همراه زخم های به اندوه نشسته ی آلاله ها ، خیزش سبز زندگی، رویش سرخ شهادت ، نوازش گرم ولادت. . . سرور راست قامت دلاوری پیر میکده ی عاشقی او که از درس و بحث و کنفرانس صلح به تنگ آمده بود. . رفتیم تا داستان سیاه زندگیمان را آغازی طلایی دهیم. کبوتری باشیم بابالی بافته از کلاف خورشید. . . قیام سرخ خمینی ، سبزترین واژه ی قرن معاصر شد او تندیس متروک و سیاه ستم را مردانه ، همچون ابراهیم به قعر تاریک تاریخ 2500 سال پیش افکند. امام خمینی کلامش عصاره ی زندگی بود و ما را در گلستان مصفای ایمان به مهمانی ملکوت خواند . بر سجاده ی ستاره باران نیایش او هر پگاه ، گل بوته ی امیدی میرویید. آنان که رفتند معتقدان رسول الله . و یاوران روح الله و سرخ پیکران دشت شهادت بودند. . . نیزه های خشم مقدسشان تن سیاه شب را درید . دیدید که که سرخی افق ثمره ی قیامهای سرخ و خونین آزادگان شد. سرانجام صبح بر بلندای کوه های سر به فلک کشیده و بر پهنای دشت دمیدو خورشید پیروزی آرام بر تن سیاه شب رویید. . . باید از خمینی واژه ای به بهانه ی عشق ساخت. او که راهبر قیامی مقدس بود و مراد نگاهی عاشق. . . با او که بودیم سر عاشقی دانستیم و راز سپیده آموختیم. . .با او در کشتی نوح جنگیدیم چون علی علیه السلام. ، به خون غلطیدیم چون حسین علیه السلام ، ماندیم چون مهدی تا پگاهی مقدس که رستاخیز سبز اندیشه های حقیقت جویان هستی خواهد بود. مبارک باد بر رهروان طریقت حسینی . پیروزی آرمانهای خمینی. . . نوشته شده توسط آسمان بعداز ظهر شنبه. . . [ شنبه 90/11/22 ] [ 1:22 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
33 سال پیش زمستان بود هوا سردو زمین یخ زده . درختان بی شکوفه بودندو و هر روز غروب کبوتری بی پناه سرگردان در آسمان میچرخید اما خوب میدانیم که زمستان رفتنی است . و یخ ها آب میشوند و سرما از خانه ها بیرون میرود. درختان شکوفه میدهند و همیشه پایان شب سیه ، سپید است. . . فریاد های امام شعله ی امید را در دل مردم می افروخت . دستها مشت شدند و در کنار هم هزاران درخت مقاومت را تشکیل دادند تا بهار شد. گل جرات و شهامت بر دلهای مردم شکفت وقتی فریاد استقلال آزادی . جمهوری اسلامی ببار نشست. . . . نوشته شده توسط آسمان بعد از ظهر شنبه [ شنبه 90/11/22 ] [ 1:6 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
ای بهترین آفریده ی خداوند ، ای نور عرش خداوند. ای خورشید درخشنده ی ولایت و ای تک ستاره ی زیبای قلبها . هوای تو برای من دین و شریعت است. ای محمد مصطفی . ای رسول قلبها. و ای محبوب من. میلادت مبارک. میلاد محمد صلوات الله آغازی برای سعادت جاوید بشر شد. میلاد حبیب خدا. کعبه ی دلها . یگانه ی قلبها و نور چشم ومنان مبارک باد. یا محمد . ای ابر رحمت . رحمتی بر باغ قلبهای ما کن و آسمان قلبمان را با نور خودت روشنایی ببخش. . . . نوشته شده توسط آسمان غروب پنج شنبه [ شنبه 90/11/22 ] [ 1:0 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
امروز تصویری دیدم که کمی و شاید باید بگویم خیلی بیشتر از کم . ذهن مرا مشغول کرد. . . تصویر زنی بی حجاب بعد از عقدش و افتخار همسرش به اینکه زن اش با چنین وضعی پیش دیگران ظاهر میشود. . . ناگهان تمام توجه ام به دنیای حیوانات رفت . . . به یاد خروس های روستای مادر بزرگم افتادم و گوسفندها و گاوهای خانه ی روستایی. . . یادم می آید که در فصلی از سال هیچگاه اجازه نمیدادند به ادم ها که به انها نزدیک شوند مخصوصا اگر به سمت حیوان ماده میرفتی به شدت به سمت ما حمله ور میشدند. . . اما این را هم شنیده بودم که حیوانها قوه ی عقلانی ندارند. ولی هیچگاه باور نداشته ام و امروز هم بیشتر مطمئن شدم. حیوانها آنقدر بر سر ما انسانها سیاست نشان دادند که ما فهمیدیم که نباید به جفت آنها نزدیک شویم و عاقبت کار را هم خوب یاد گرفتیم . و این بسیار مهم است اگر آنها عقل ندارند پس چرا اینقدر خوب غیرت سرشان میشود و به شکل رفتاری خودشان آن را بروز میدهند. . . با خودم فکر کردم که یک حیوان چه اهلی و چه وحشی حتی وقتی فرزندانشان بزرگ میشوند آنها را رها میکنند و نمیگذارند آنها هم به سمت جفت اشان بروند . و مهم تر اینکه برای دفاع از حریم جفت خود مبارزه میکنند آنقدر که حتی حاضرند جان خود را در این راه بدهند . وباز هم دیدیم عشق ورزی حیوانات را به هم . پس چرا ما انسانها به همدیگر یاد ندادیم که در حریم دیگری وارد نشویم . چرا پس از گذشت قرنها در روحیات حیوانات تغییری ایجاد نشد ولی در ما انسانها . . . امروزه آدمهایی در اطرافمان میبینیم که همه را درشب عقدو عروسی خود شریک میکنند و به همه اجازه میدهند از داشته هایش بهره مند شوند. و این خیلی بد است . این یعنی سقوط غیرت و مردانگی در یک شب زیبا. . . و همه در نگاهی که مختص به یک نفر است شریک میشوند. . . چقدر امروز زجر کشیدم وقتی تصویری به این غم انگیزی دیدم . در دنیای حیوانی نگاه ها هیچ کس نبود که از حریم ناموس اش دفاع کند. و این یعنی پایان . . . نمیدانم در این زندگیهای جمعی عاقبت چه خواهد شد و شاید روزی دیگر سخت بتوانیم حرفی از زندگی شخصی بزنیم . . . کاش بعضی از مردها هم کمی فکر میکردند به سرمایه ای که خودشان در یک شب به حراج میگذارند. . . و خوشا به غیرت حیوانات که با دیدن خشمشان درمقابل تجاوز به حریم جفتشان . ما هم لذت میبریم از این غیرت اما یاد نگرفتیم که یاد بگیریم. . .
نوشته شده توسط آسمان . غروب دوشنبه [ دوشنبه 90/11/17 ] [ 5:23 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
[ دوشنبه 90/11/17 ] [ 5:3 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
[ دوشنبه 90/11/17 ] [ 5:0 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
یادش بخیر/ [ شنبه 90/11/15 ] [ 7:38 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
یادش بخیر. . . . [ شنبه 90/11/15 ] [ 7:36 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |