بچه های خدایی |
چقدر بچه های خوشکلی بودند . امشب وقتی صدای گریه ی بچه ای رو گذاشتند کلی ها از حال رفتند اما هنوز مداح شروع نکرده بود کل روضه فقط صدای گریه ی یک طفل شش ماهه بود. . . نه تشنه بود . . .نه گرسنه. . . دلم گریه داره . . . ای کاش میتونستم بازهم گریه کنم. . اما اگر تا عاشورا هم گریه کنم یک قطره از اشک روباب هم نمیشه. . . دلم هوای کربلا رو کرده . . خادم حرم امام حسین (ع)میگفت وقتی امام حسین (ع) را دفن کردند مدام صدای گریه ی طفلی می اومد هرچه گشتند کودکی نبود تا به قبر علی اصغر رسیدند. . . خواب نما شدند که علی اصغر بابایش را میخواهد. . . او را بر روی سینه ی پدر دفن کردند. و علی آرام گرفت. . . گریه کن ای دل گریه کن از چه خجالت میکشی . . . امشب در آسمان غوغاست. . . در آسمان دریا به پاست. . . گریه کن . . .شاید تو هم مانند علی آرام بگیری . . . گریه کن. . .
[ شنبه 90/9/12 ] [ 3:22 صبح ] [ اسمان ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |