سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بچه های خدایی
قالب وبلاگ

یمن

مدتهاست می سوزد تن عروسک های من

دیگر وقتی روی پاهایم میگذارمشان چشم هایشان را نمیبندند و تمام نگاهشان به سقف خانه دوخته شده که مبادا...

لالایی ام  نمیرسد به گوشش انقدر صدای  شکستن دل ها زیاد شده ... 

آنقدر فریاد میکشند همسایه ها که من نمیتوانم عروسک هایم رابخوابانم 

دیروز عروسک کوچکم زخمی شده ... و عروسک زهرا هم  چند روزی است چشم هایش را باز نمیکند...

بیمارستانی نیست تا او را مداوا کنم 

عروسکم دیگر حرف نمیزند میگویند شاید از چیزی ترسیده یعنی چه چیزی انقدر او را ترسانده که زبانش هم بند امده ...

هم بازی های عروسک هایم دیگر نمی ایند خانه هاشان خراب شده لباس هایشان را جمع نکرده بودند قرار بود امروز بیایند خانه ی ما ...

راستی ما که خانه ای نداریم...

چرا بچه ها بدون خداحافظی رفتند ؟ کجا رفتند ؟ 

عروسک طاهره دیشب دق کرد....

اینجا پر است از بی کسی و تنهایی 

و خدا تنها کس یی کسان دنیاست ...

و خوب میدانم این قنداقه های خونی و بی مادر بی جواب نمی ماند خدای ما همان خدای علی اصغر است 

خدای عروسک های من خیلی خیلی مهربان است

غ م ن و ش ت 

د ر د ن و ش ت 

اسمان بچه های خدایی 

اللهم عجل لولیک الفرج


 


[ یکشنبه 94/3/3 ] [ 1:31 صبح ] [ اسمان ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

*
امکانات وب


بازدید امروز: 32
بازدید دیروز: 158
کل بازدیدها: 548050
*
آخرین مطالب
لینک های مفید
* *
لینک دوستان
لینک های مفید
*



*