بچه های خدایی |
بسم ربّ الشهداء و الصدیقیناین روزها انگار گوشه گیر شده اید نه حرفی ...نه کلامی... احساس میکنم حال غریبی دارید... هرگاه زمین می خوریم چون پدرو مادرمان می دوید و دست هایمان را می گیرید و ما باز هم چون کودکان لجباز به شما تنه می زنیم و راهمان را ادامه می دهیم... شما دلتنگی ما را خریدارید و ما... کاری کنید ... مین های زیادی برایمان کار گذاشته اند هیچ کداممان تخریب چی نیستیم اصلا ما هنوز دشمن را خوب شناسایی نکرده ایم تا سلاحش را... این روزها خمپارهای ناشناس به صورت و بدن های جوانانمان اصابت می کند هر روز ایمانها شهید می شوند و حیا و نجابت و شرافت اسیر... کاری کنید ... تعداد مجروحین زیاد است...پس کجا رفته اند امدادگرانتان... اگر نیروی کمکی نرسد می ترسم دشمن فتح کند تنها دارایی اسلامم را... جوانهایمان را به اسارت برده اند مدتهاست زندانی شدند در انفرادی ها... و حالا در مقابل چشم با غیرت ها دختران و زنانمان را بسته اند و نشانه رفته اند... شهدا ما را رها نکنید ...دست هایمان خالیست ...به دادمان برسید... غم نوشت ...اسمان بچه های خدایی [ دوشنبه 91/11/23 ] [ 6:22 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |