بچه های خدایی |
آرام آرام غریبانه می آید . مثل همیشه، تا توشه های راهمان را برایمان جمع کند... خودش را ، بزرگی اش را ، صداقت اش را در هلال ماه پنهان می کند و نم نمک خودش را در دل ها جای می دهد... کاش می دانست دلهای هر چند غافل اما عاشق بسیاری چشم انتظار شیرینی صدای ربنای قلب اش هستند... تمام دعاهای ما . مناجات و ربنا خواندنمان . حتی اذان های غروب و سحرگاه در دل نامش زیباتر می شوند ... آنقدر زیبا که دلبری می کند از تمام دل ها... می دانم آمده ای تا بساط عاشقی را محیا کنی ... آمدی با نام رمضان تا منتی نباشد برایمان ...تا باز بگویی که شما آمدید ... تا همه ی امتیازها به نفع ما تمام شود... هرسال می آیی و نا امید نمی شوی . اما خوب از بغض سینه ام با خبری ... خوب می دانی که دلم سخت گرفته از دنیا ... خوب می دانی هوای سینه ام بارانی است ... تو ازدریای خروشان دلم با خبری ... از دریایی که موج قنوتش هر روز بر آسمان زبانه می کشد و تو را التماس می کند ... من چون شمعی سوزان هر روز و شب آب می شوم با صوت دل انگیز دعا ... قطره قطره اشکهایم شبنمی می شود بر گل دعا ... چگونه شکرت را بجا آورم ای خدای مهربانیها... نفسم از بند خواسته هایش آزاد شد... امشب دلم از اسارت 11 ماه حبس در دنیا رها گشته و تازه دارد طعم آزادی را می چشد... امشب به یمن ورود آزادی دل از دنیا ، به یمن ورود ماه خدا سجده خواهم کرد ... سجده ای تا بیکران خدا... من هم مهمان ضیافتی آسمانی شده ام ... اما من مهمان بودن را هنوز یاد نگرفته ام ... من احساس غریبی می کنم در خودم ... یا رب مهمان نوازی کن امشب... د ل ن و ش ت ... آسمان بچه های خدایی [ جمعه 91/4/30 ] [ 9:26 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |