سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بچه های خدایی
قالب وبلاگ

 

تحریف سخنان امام خامنه ای

سخنان مقام معظم رهبری در میان دانشجویان دانشگاههای استان کرمانشاه که در آن مطالبی درباره امکان این که در آینده­ی دور سیستم نظام پارلمانی به جای سیستم ریاستی در کشور اجرا شود در میان رسانه ها و سیاسیون باز تاب زیادی داشت ما در این بخش خواهانیم تا با بررسی این سخنرانی به بررسی سخنرانی مقام معظم رهبری و عکس العمل سیاسیون در برابر آن بپردازیم.

اما مطلبی که توسط امام خامنه ای مطرح شد در رسانه های نوشتاری و مجازی بازتاب زیادی داشت به گونه ای که کاتوزیان که در پایان شهریور ماه در سخنانی خبر داده بود که : «اخیرا نظریه جایگزینی نخست‌وزیر به جای رییس‌جمهور بین بعضی از نمایندگان مجلس که وجهه سیاسی بیشتری دارند، مطرح‌شده و مورد بررسی است1»  به بیان دلایل اقبال خود و این افراد به این نظام سیاسی پرداخت و دلیل اصلی حمایت خود از این طرح را در مصاحبه با تبیان این گونه بیان می کند:« در حال حاضر وظایف رییس جمهور در ریاست هیات وزیران، هماهنگی وزرا، اجرای قانون بر نامه و بودجه و ریاست امور اداری و استخدامی کشور خلاصه شده و این همان ریاست قوه مجریه است. پس رییس جمهور سایه رهبری و رهبر دوم نیست در حالی که اکنون تلقی رییس جمهور این است که رهبر دوم کشور است و به خاطر همین است که بعضی رفتارها اتفاق می افتد بزرگترین مزیت چنین نظامی این است که نخست وزیر یا رییس جمهور که منتخب مجلس است سر جای خود می نشیند، همانطور که باید باشد و فکر نمی کند که سایه رهبری یا رهبر ثانوی کشور است که بتواند امر و نهی کند یا رفتارهایی نشان دهد که خودش را بالاتر از قوای دیگر بداند، این یک حسن عمده ای است که در این رابطه وجود دارد2»

اما سخنان جناب کاتوزیان از این جهت قابل توجه است که ایشان در مقامی قرار می گیرد تا اختلافات دولت و مجلس را در فضای سیاسی کشور پر رنگ کرده و از این موضوع که این مشکل با زیر نظر قرار گرفتن ریاست جمهوری یا قوه مجریه توسط مجلس حل خواهد شد دفاع کند.

ایراداتی به این سخنان جناب کاتوزیان وارد است که عبارتند از:

1-      جناب کاتوزیان اصلا با آنچه مقام معظم رهبری بیان کرده اند نتوانسته رابطه برقرار کند چرا که موضوعی که مقام معظم رهبری بیان نمودند اصلا این گونه نبوده است که رهبری نظام پارلمانی را برای امروز کشور مناسب می دانند که دقیقا برای عکس چنین برداشتی در سخنان مقام معظم رهبری قرینه وجود دارد. مقام معظم رهبری در بخشی از سخنان خود این گونه می فرمایند که:« امروز نظام ما نظام ریاستى است؛ یعنى مردم با رأى مستقیمِ خودشان رئیس جمهور را انتخاب میکنند؛ تا الان هم شیوه‌ى بسیار خوب و تجربه‌شده‌اى است. اگر یک روزى در آینده‌هاى دور یا نزدیک - که احتمالاً در آینده‌هاى نزدیک، چنین چیزى پیش نمى‌آید - احساس بشود که به جاى نظام ریاستى مثلاً نظام پارلمانى مطلوب است - مثل اینکه در بعضى از کشورهاى دنیا معمول است - هیچ اشکالى ندارد »

2-      ثانیا جناب کاتوزیان مانند بسیاری دیگر در مسیر انحرافی که خواسته دشمنان انقلاب است افتاده اند ، این مسیر آن است که نگذارد آتش اختلاف میان مجلس و دولت خاموش شود و از سوی دیگر ساختارهای نظام را برای رسیدن آرمان های انقلاب مطلوب ندانسته و همواره تلاش می کند تا با وارد کردن مسئولین در مسیر انحرافی فکر و ذهن آنها را از اصول و مسائل اصلی منحرف کند.

ما گونه ی دیگر عکس العمل درباره نظام پارلمانی توسط مخالفین  این موضوع است، جناب هاشمی رفسنجانی در مخالت با این موضوع در دیدار با خبرنگاران این گونه موضع گرفته است_کیهان می نویسد:«هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سوالی درخصوص پارلمانی شدن ساختار سیاسی کشور، با اشاره به اینکه طبق قانون اساسی، جمهوریت و اسلامیت دو رکن غیرقابل تغییر نظام جمهوری اسلامی هستند، گفت: البته رهبری این موضوع را به آینده دور که ممکن است قابل بررسی باشد، محول کردند، چون تحقق محتمل این کار مستلزم تغییر در قانون اساسی آن هم با سازوکار خود و تغییر در جمهوریت نظام است، در غیر این صورت تضعیف بخش جمهوریت نظام خلاف قانون اساسی است و قدرت انتخاب مردم محدود و محصور می گردد که قطعا این مهم مد نظر رهبری نبوده است. 3»

هر چند که در این بیان جناب هاشمی مخالفت با مقام معظم رهبری دیده نمی شود  بلکه ایشان ساز و کار قانونی تغییر نظام ریاستی به پارلمانی را بیان می کنند هر چند بوی مخالفت در بیان ایشان شاید به مشام برسد.  اما گروه های ضد انقلاب این موضع گیری را به عنوان اختلاف هاشمی با مقام معظم رهبری در بوغ و کرنا کرده اند.

اما به صورت خلاصه می توان گفت آنچه در این موضوع دیده می شود اوج دور بودن برخی از سیاسیون از گفتمان رهبری است که موجب شده است عده ای فرصت طلب با تحریف سخنان امام زمانه­ی مسلمین بتوانند بر طبل اختلافات داخلی بکوبند و چهره ای نا متناسب از نظام ارایه کنند ، چیزی که در همان جلسه امام خامنه ای بر آن این گونه تا کید می کنند:« به طور طبیعى یکى از عواملى که میتواند در این عرصه‌ى کشاکش و تصمیم‌گیرى و اثرگذار براى آینده، اثر بگذارد، نظام جمهورى اسلامى ایران، رفتار دولتمردان، رفتار مردم و به طور کلى شاکله‌ى نظام جمهورى اسلامى است. من آن روز هم در جمع مردم عزیز کرمانشاه گفتم؛ امروز خوب بودن ما، خوب عمل کردن ما، آبرومند بودن ما اثرگذار است در کشورهائى که یا انقلاب کردند یا در شرف انقلابند. خداى نکرده بى‌آبرو شدن ما، ناکارآمد نشان داده شدن ما، مکدر بودن چهره‌ى ما، تأثیرات منفىِ متقابلى روى آنها خواهد گذاشت. لذا این مهم است که ما چه هستیم، چه باشیم و چگونه عمل کنیم  . 4»

اما در ادامه گزیده ای از سخنان مقام معظم رهبری آمده است تا میزان دور بودن این افراد از روح سخنان رهبری و بازی خوردنشان از دشمنان انقلاب یا نا آگاهان غافل داخلی نمایان شود:

در این سخنان امام خامنه ای از ما چه خواسته و ما چه کرده ایم:

«یک سؤال این است که مسئله‌ى پیرى و جوانى نظام چگونه قابل تحلیل است؟ هر موجود زنده‌اى دوران جوانى‌اى دارد، دوران پیرى‌اى دارد. وضع نظام اسلامى در این زمینه چیست و چگونه خواهد شد؟ آیا نظام اسلامى پیر خواهد شد؟ فرسوده خواهد شد؟ ازکارافتاده خواهد شد؟ براى اینکه چنین وضعى پیش نیاید، آیا راهى وجود دارد؟ اگر یک وقتى چنین حالتى پیش آمد، آیا علاجى براى آن متصور است و وجود دارد؟ اینها سؤالات مهمى است. این سؤالات باید در مراکز فکر و تصمیم‌گیرى و تصمیم‌سازى - عمدتاً در حوزه و دانشگاه - بین اصحاب فکر مطرح شود؛ باید روى اینها فکر شود، بحث شود؛ شما جوانها هم رویش فکر کنید...

 من یک نکته‌اى را در اینجا عرض بکنم. یک زنجیره‌ى منطقى وجود دارد؛ پیش‌ها این را گفتیم(1380/09/21نسخه قابل چاپ)، بحث شده. حلقه‌ى اول، انقلاب اسلامى است، بعد تشکیل نظام اسلامى است، بعد تشکیل دولت اسلامى است، بعد تشکیل جامعه‌ى اسلامى است، بعد تشکیل امت اسلامى است؛ این یک زنجیره‌ى مستمرى است که به هم مرتبط است. منظور از انقلاب اسلامى - که حلقه‌ى اول است - حرکت انقلابى است؛ والّا به یک معنا انقلاب شامل همه‌ى این مراحل میشود. اینجا منظور ما از انقلاب اسلامى، یعنى همان حرکت انقلابى و جنبش انقلابى که نظام مرتجع را، نظام قدیمى را، نظام وابسته و فاسد را سرنگون میکند و زمینه را براى ایجاد نظام جدید آماده میکند. حلقه‌ى بعد، نظام اسلامى است. منظور من در اینجا از نظام اسلامى، یعنى آن هویت کلى که تعریف مشخصى دارد، که کشور، ملت و صاحبان انقلاب - که مردم هستند - آن را انتخاب میکنند. در مورد ما، مردم ما انتخاب کردند: جمهورى اسلامى. جمهورى اسلامى یعنى نظامى که در آن، مردم‌سالارى از اسلام گرفته شده است و با ارزشهاى اسلامى همراه است. ما از این حلقه هم عبور کردیم. منظور از دولت اسلامى این است که بر اساس آنچه که در دوره‌ى تعیین نظام اسلامى به وجود آمد، یک قانون اساسى درست شد؛ نهادها و بنیانهاى اداره‌ى کشور و مدیریت کشور معین شد. این مجموعه‌ى نهادهاى مدیریتى، دولت اسلامى است. در اینجا منظور از دولت، فقط قوه‌ى مجریه نیست؛ یعنى مجموع دستگاه‌هاى مدیریتى کشور که اداره‌ى یک کشور را برعهده دارند؛ نظامات گوناگون اداره کننده‌ى کشور. بخش بعد از آن، جامعه‌ى اسلامى است؛ که این، آن بخش بسیار مهم و اساسى است. بعد از آنکه دولت اسلامى تشکیل شد، مسئولیت و تعهد این دولت اسلامى این است که جامعه‌ى اسلامى را تحقق ببخشد. جامعه‌ى اسلامى یعنى چه؟ یعنى جامعه‌اى که در آن، آرمانهاى اسلامى، اهداف اسلامى، آرزوهاى بزرگى که اسلام براى بشر ترسیم کرده است، تحقق پیدا کند. جامعه‌ى عادل، برخوردار از عدالت، جامعه‌ى آزاد، جامعه‌اى که مردم در آن، در اداره‌ى کشور، در آینده‌ى خود، در پیشرفت خود داراى نقشند، داراى تأثیرند، جامعه‌اى داراى عزت ملى و استغناى ملى، جامعه‌اى برخوردار از رفاه و مبراى از فقر و گرسنگى، جامعه‌اى داراى پیشرفتهاى همه‌جانبه - پیشرفت علمى، پیشرفت اقتصادى، پیشرفت سیاسى - و بالاخره جامعه‌اى بدون سکون، بدون رکود، بدون توقف و در حال پیشروى دائم؛ این آن جامعه‌اى است که ما دنبالش هستیم. البته این جامعه تحقق پیدا نکرده، ولى ما دنبال این هستیم که این جامعه تحقق پیدا کند. پس این شد هدف اصلى و مهمِ میانه‌ى ما....

 چرا میگوئیم میانه؟ به خاطر اینکه این جامعه وقتى تشکیل شد، مهمترین مسئولیت این جامعه این است که انسانها بتوانند در سایه‌سار چنین اجتماعى، چنین حکومتى، چنین فضائى، به کمال معنوى و کمال الهى برسند؛ که: «ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون»؛انسانها به عبودیت برسند. «لیعبدون» را معنا کردند به «لیعرفون». این معنایش این نیست که «عَبَدَ» به معناى «عَرَفَ» است - عبادت به معناى معرفت است - نه؛ بلکه به معناى این است که عبادت بدون معرفت معنى ندارد، امکان ندارد، عبادت نیست. بنابراین جامعه‌اى که به عبودیت خدا میرسد، یعنى به معرفت کامل خدا میرسد، تخلق به اخلاق‌الله پیدا میکند؛ این، آن نهایت کمال انسانى است. بنابراین هدف نهائى، آن است؛ و هدف قبل از آن، ایجاد جامعه‌ى اسلامى است، که هدف بسیار بزرگ و بسیار والائى است. خب، وقتى یک چنین جامعه‌اى به وجود آمد، زمینه براى ایجاد امت اسلامى، یعنى گسترش این جامعه هم به وجود خواهد آمد؛ که حالا آن مقوله‌ى دیگرى و بحث دیگرى است..

.

اگر نظامى دنبال آن آرمانهاست، آن آرمانها کهنه‌بشو نیست؛ اما سازوکارها، چینش این نهادهائى که میخواهد ما را به آن آرمانها برساند، قابل نو شدن است...


دولت اسلامى، یعنى سازوکارها و نهادسازى‌هاى لازم براى ایجاد آن جامعه‌ى اسلامى؛ اینها چرا، ممکن است کهنه شود. ممکن است اقتضائات در دنیا جورى بشود که این سازوکار، این هندسه‌ى نظام، کامل نباشد، مطلوب نباشد، لازم باشد عوض شود؛ هیچ اشکال ندارد. نظام اسلامى این ظرفیت را دارد. اگر نظامى دنبال آن آرمانهاست، آن آرمانها کهنه‌بشو نیست؛ اما سازوکارها، چینش این نهادهائى که میخواهد ما را به آن آرمانها برساند، قابل نو شدن است...

 ...فرض بفرمائید...امروز نظام ما نظام ریاستى است؛ یعنى مردم با رأى مستقیمِ خودشان رئیس جمهور را انتخاب میکنند؛ تا الان هم شیوه‌ى بسیار خوب و تجربه‌شده‌اى است. اگر یک روزى در آینده‌هاى دور یا نزدیک - که احتمالاً در آینده‌هاى نزدیک، چنین چیزى پیش نمى‌آید - احساس بشود که به جاى نظام ریاستى مثلاً نظام پارلمانى مطلوب است - مثل اینکه در بعضى از کشورهاى دنیا معمول است - هیچ اشکالى ندارد؛ نظام جمهورى اسلامى میتواند این خط هندسى را به این خط دیگر هندسى تبدیل کند؛ تفاوتى نمیکند. و از این قبیل

 

بنابراین نتیجه‌اى که میتوانیم بگیریم، این است که نظام اسلامى آرمانهایش غیر قابل تغییر است؛ علت این است که آرمانها، آرمانهاى فطرى است. نگاه به این آرمانها، نگاه هوس‌گونه و از سر هوسِ گذرا نیست؛ بلکه نیاز طبیعى و جوشیده‌ى از فطرت انسان است. نیاز به عدالت، نیاز به آزادى، نیاز به پیشرفت، نیاز به رفاه عمومى، نیاز به خُلقیات عالى، اینها نیازهاى فطرى انسان است. جامعه‌ى اسلامى یعنى این. ما دنبال این هستیم. این قابل تغییر نیست؛ اما نظاماتى که ما را به اینها میرساند، احیاناً قابل تغییر است؛ بستگى به این دارد که اقتضائات زمانه چگونه باشد...

بنابراین اگر بخواهیم این بخش را خلاصه کنیم، در پاسخ به این سؤال که مسئله‌ى جوانى و پیرى نظام چگونه قابل حل است، باید بگوئیم: اولاً نوسازى نظام ممکن است، اما به معناى تجدیدنظر در آرمانها نیست؛ زیرا این آرمانها فطرى است. دوم، نوسازى به معناى تغییر نظامات، تغییر سازوکارها، تغییر سیاستها، عملى است، ممکن است، در مواردى هم لازم است و مانع از تحجر است؛ منتها باید بر طبق اصول باشد. نکته‌ى سوم هم همین است که این تغییر باید بر اساس اصول باشد. پس آرمانها که شاکله‌ى کلى نظام از آنها الهام گرفته، قابل تغییر نیست. نظام جمهورى اسلامى یک چنین نظامى است. با این نگاه، نظام فرسوده ‌بشو نیست، متحجربشو نیست، از راه‌بازمانده نیست و نخواهد شد؛ همیشه میتواند جوان باقى بماند....

  5»

...

1-      http://www.asriran.com/fa/news/186154

2-      http://www.tebyan.net/politics_social/politics/domec_policy/political_terminology/2011/11/2/185501htmli

3-      کیهان/4مهر/1390/صفحه 2

4-      http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17597-سخنان مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان استان کرمانشاه-

5-      http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17597-سخنان مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان استان کرمانشاه-

 

 

ا


[ جمعه 90/8/13 ] [ 8:56 عصر ] [ اسمان ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

*
امکانات وب


بازدید امروز: 66
بازدید دیروز: 105
کل بازدیدها: 554997
*
آخرین مطالب
لینک های مفید
* *
لینک دوستان
لینک های مفید
*



*