بچه های خدایی |
ب غ ض ن و ش ت . . . من چقدر زود فراموش کردم اشک هایم را ..... همین دیروز بود که برای اش عزا گرفته بودم و بیعتی دوباره بستم ... حالا دوباره من هم به رنگ روزگار درآمدم . . . دستهایم را بگیر و مرا دراین دنیا رها مکن... من زینب نیستم . . . من بلد نیستم خوب بودن را ... کمکم کنید تا بفهمم حول حالنا شدن را . . . من چه پاسخ بدهم به خون هایی که فرشتگانت به امانت دارند. . . مرا دریاب ای مولای مظلومم. . . [ جمعه 90/12/5 ] [ 6:50 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
|
درباره وبلاگ
*
امکانات وب بازدید امروز: 75 بازدید دیروز: 105 کل بازدیدها: 555006
آخرین مطالب
لینک های مفید
*
آرشیو مطالب
لینک دوستان
لینک های مفید |
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |