سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بچه های خدایی
قالب وبلاگ

شهید

آرام نشسته ای و در سکوتت من خیس میشوم. . .

چشم هایت را رو به دنیا بسته ای . . . تا خواهش هایت بروند و جا بخورند و تو برخلاف بازی عمل میکنی و آنها را هیچ وقت پیدا نخواهی کرد . . .

حالا من چشم هایم را بسته ام تا تو را نبینم تا راحت تر آنهایی را که جا خورده اند با لذت پیدا کنم . . .

چقدر بین و من و تو اختلاف است هردو چشم هایمان را بسته ایم . . . اما من برای چه و تو برای که . . .

هنوز باران دعاهایت کویر خشک و داغ شلمچه . . . را خیس میکند. . .

 تازه میفهمم چرا و قتی در آن کویر داغ راه میروم جز خاک چیزی نمیبینم . اما صورتم خیس میشود. . .

 دلم هوای پرواز میکند و تو به من کمک میکنی . . . یاد میدهی بال گشودن را . . . پر زدن را. . .

 صدای بغض دلم را هیچ کس نمیشنود در آن همه هیاهو . . . و تو پیرهنت را میگذاری  تا برای خون دل اش گریه کنم . .

تازه میفهمم چرا زمین خاکی شلمچه  نبض دارد. . . آنجا پر از شبنم هاییست که از قلب روییدند و امروز این کویر خاکی پر از قلب است . . .

بوی مهر میدهد آنجا . . . حالا  میدانم چرا زهرا با بوسه زدن بر این خاک دل اش آرام میگیرد و انگار در آغوش پدر میگرید. . .

حالا من میدانم  چرا هرکس به آنجا میرود چفیه اش را پایین می آوردو زانوی غم بغل میگیرد . .

همه صدایت را میشنوند . . . زمین امانت دار خوبی بوده است . . . هنوز میشود صدای نجواهایتان را از دل خاک شنید. . .

شما هم  فهمیدید مثل من . . . آنجا قدمگاه حسین علیه السلام است . . . آنجا همان جاست که دستان عباس را قطع کردند. . .

 آنجا همانجاست که قاسم پر زدو . . .

انجا زینبی نبود . . .

اما مادری پهلو شکسته  در همان قطعه ی خاکی برای همه مادری کرد. . .آنجا شلمچه . هویزه . . . نیست . . .

آنجا کربلاست. . . .

نوشته شده توسط آسمان . ظهرچهارشنبه.. .


[ چهارشنبه 90/11/26 ] [ 12:18 عصر ] [ اسمان ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

*
امکانات وب


بازدید امروز: 33
بازدید دیروز: 21
کل بازدیدها: 553833
*
آخرین مطالب
لینک های مفید
* *
لینک دوستان
لینک های مفید
*



*