بچه های خدایی |
کاش هنوز کودک بودم . معصوم و پاک دلم برای کودکی ام تنگ شده . آن زمان که بلد نبودم دروغ بگویم . آن زمان که به حرفهای مادرم گوش میکردم . . کاش کودک بودم تا دعاهایم پر میزدند بر دل آسمان. . . کاش کودک بودم تا دیگر اشک هایم به من طعنه نزنند که تو تکراری شدی برای ما و حرفهایت بوی چوپان دروغگو را میدهد. . . کاش کودک بودم و هر گاه که صورتم کثیف میشد همه به پای کودکی ام میگذاشتند و با یک آب ساده تمیز میشدم و دیگر هیچ کس به رویم نمی آورد که پاک نبودم . . . کاش کودک بودم و میتوانستم با زبان کودکانه ام بگویم من خدا را دوست دارم . . . کاش فرشته ی مهربان کارهای بدم را به خدا نگوید و شیطان گولم نزند. . . کاش کودک بودم و میتوانستم برای خودم برای دلم دعا کنم . . . کاش کودک بودم و صفحه دلم به پاکی و زلالی باران بود. . . کاش کودک بودم و بیشتر دعا میکردم . . . نوشته شده توسط آسمان. . . ساعت 4بعدازظهرشنبه [ شنبه 90/11/15 ] [ 3:52 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |