بچه های خدایی |
حسرت میبرم به پرواز آن مرغان مهاجر آنان که بدون توقف گروه گروه و فوج فوج از جنگل و دود و آتش ، خون و خاک از زمین حادثه ها تا آسمان رهایی ها گذشتند. آن سیراب شدگان از کوثر زلال معرفت. . . کویر تفتیده ی آرزوها و حسرت را در هم درنوردیدند . . . وبه گواهی همه ی ستارگان تا سرچشمه ی آفتاب راه بردند و در نورو روشنایی مطلق وحو گردیدند حسرت میبرم. . . حسرت میبرم. . . حسرت میبرم به کوچ نشینان . . . به آن باده نشینان که در امواج پر تاطم عاطفه و خشونت ، حرمت هردو را پاس داشتند و چون بوی گلاب از جامه ی جان بیرون رسیدند و از نردبان عشق و اخلاص تا بام فضایل صعود کردند. . .
برگرفته از نوشته های قدیمی که نام صاحب اثر را ندارم. [ پنج شنبه 90/10/29 ] [ 4:46 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |