بچه های خدایی |
چقدر دلم دوست دارد برایت کبوتر شود. . این منم قفسی پر از حاجت. . .اهویی پای شکسته . . وجانی که از عشقت لبریز است. . . مرا شناختی. . . من همان گریه ای هستم که هر روز با کاروان زائرانت به دیدنت می آید و انگار قسمت نیست تا صاحب گریه به دیدارت بیاید. . . من همانم همان اشک های حلقه زده به دور گنبدت که هر روز با یادت تمام ضریحت را طواف میکند. . . من همانم همان ناله های بیصدا که هیچکس جز تو نمیشنود در این دنیا. . . من همانم همان کودک نا آرامی که نه شکلات میخواهد ونه . . .من بی تاب حوائجم نیستم. . . من برای خودم پر از گریه نیستم . . آخر چگونه بگویم آقا جان تو را میخواهم دلم برایت تنگ شده 8 سال دوری . . .بس است من دلم برایت تنگ شده . . . من همانم همان بغض نا تمام که آماده است تا در آغوش تو فریاد کند. . . مرا دریاب . . .
[ یکشنبه 90/10/25 ] [ 4:59 عصر ] [ اسمان ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |