سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بچه های خدایی
قالب وبلاگ

بقیع

به یاد سفرم به شهر غم . مدینه. . .

به مدینه که می رسی همراه با دلت  آرام و سنگین قدم بردار. . .

پاهایت از پیچ و خم شهر می گذرد و دل با تو که نه ، تو با دلت همراه می شوی. . .

 پس به بقییع می رسی. اینجا دلت در برابر این همه غربت و غریبی  زانو می زند و به خاک می افتد و همچون کبوتری پرو بال شکسته زار می زند. . .

دیدن این غربت از پس پنجره ها دلت را سخت می فشارد.. .

پاهایت پشت نرده های پر از التماس بقیع میماند می نالد. ودستهایت به رسم عاشقی بر آن نرده های فلزی گره میخورند و اینجاست که دلت گریه های بی صدایش را فریاد میکند و اذن دخول می گیرد. . .

وحال این چشمان توست که باید برای همیشه ثبت کنند غربت اولاد پیغمبر را . . .

وبوی عطر یاسی که از بودن خبر میدهد مادری که به استقبالت می آید هرچند درد دارد. . .

اما ای کاش ما هم چشم دل داشتیم . . .

و امروز در شب شهادت امام سجاد علیه السلام بهانه ای شد برای دلتنگی . . .من هم با امامم یلدا گرفتم. . .

امشب میتوانم گریه هایم را فریاد کنم و از راه دور دستانم را بروی خاک بقیع بگذارم و تمام اشکهایی را که نگذاشتند در بقیع آرام بگیرند بروی تربت کربلا رها میکنم و چقدر زیبا دوباره دلم روضه ی آقا به پا کرد. . .

راستی کبوتران بقیع هم آشیانه ندارند. . .


[ پنج شنبه 90/10/1 ] [ 12:0 صبح ] [ اسمان ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

*
امکانات وب


بازدید امروز: 64
بازدید دیروز: 22
کل بازدیدها: 555290
*
آخرین مطالب
لینک های مفید
* *
لینک دوستان
لینک های مفید
*



*