پيام
+
... بعد از مراجعت شان به ايران، حاج احمد به ما مي گفت: من خيال مي کردم خودم آدم جسوري هستم؛ اما حاج همّت پاک روي دست ما زده بود. روز تظاهرات، او يک سري از اين تصاوير کوچک برچسب دار حضرت امام را توي جيب دشداشه ي خودش گذاشته بود. هرچند لحظه يک بار، کاغذ پشت يکي از آنها را جدا مي کرد و در حالي که برچسب را کف دستش مخفي کرده بود، به طرف مامورين پليس سعودي مي رفت، دست در گردن آنها مي انداخت و با آنها
باران اشک
93/3/22
آسمان بچه هاي خدا
نگو معانقه کردن براي حاج همّت، بهانه اي بود تا بتواند خيلي راحت تصوير حضرت امام را به پشت کلاه کاسکت سفيد رنگ مامورين پليس سعودي بچسباند! پليس هاي بينوا هم که از علت خنده ي شديد مردم بي خبر بودند، دايم به آنها چشم غرّه مي رفتند. آن روز، با اين ترفند زيرکانه ي حاج همّت، حدود پنجاه - شصت نفر از مامورين قلدر سعودي، ناخواسته و ندانسته به توفيق تبليغ تصويري حضرت امام مفتخر شدند!