شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ سنگر لبخند يک شب ديدم پدرم سخت گريه مي کند و از خدا طلب شهادت دارد تقريبا کار هرشبش بود و من ميديدم که گاهي اوقات با عکس دوستان شهيدش حرف مي زند. يک شب به کنارش رفتم و او با ديدنم متعجب شد ! سوالي پرسيدم چرا شما که اينقدر شهادت را دوست داريد شهيد نشديد... بدون آنکه به روي خود بياورد حال زيبايش را ،با لبخندي نرم گفت : همش تقصير آن دو گوسفند بود. گفتم کدام گوسفند.
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top