سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بچه های خدایی
قالب وبلاگ

غروب

دارد می رود خورشید را می گویم ، آرام و بی سرو صدا ، از خون دلش آسمان هم سرخ شده ...

تکرار صدها سال انتظار برای خورشیدی که نایب نور آسمانهاست خیلی سخت شده...

احساس میکنم خورشید هم شکسته شده از انتظار ...

ازدست هایی که هر روز از ان بالا میبیند و اشک هایی که دریا دریا باران برای ابرهای دلش به ارمغان می آورد...

رفت رفت تا بیشتر از این شرمنده ی جاده نشینان کوی دلتنگی نباشد...

تمام شد باز هم باید یاس هارا دلداری داد .

کاش امروز همه جا سخن از این بود که به یمن حضورو ظهور آقا چند روز تعطیلی است برای عاشقانی که منتظر دیدارندتمام مسیرها شلوغ است و جاده ها بسته شدند مردم لشکر لشکر زیر پرچم رهبر به سمت خیمه ی مولا می روند ...

 کاش کمی کاش هایمان به آسمان می رسید...

کاش تمام خبرها و زیر نویس های سیما میشد خبر ظهور آقا...

باز هم باید نوشت از دلتنگی ها .. از بلورهای شکسته ی دلهایمان باز باید نوشت از کوچه های بارانی ... از شعله های نگرانی ...

 باز هم احساساتم سیلی می شوند بر کاغذ نوشته هایم و نیامدنت را فریاد میکنند کاغذهای دفترم خط خطی کردند غزل های شادیشان را ... وباز در دفترم غربت و عزای انتظار اعلام شده ...

 و من دوباره سیاه پوش غم های دلم شدم من باز می خوانم دعای عهد و فرج را و ندبه ندبه گریه می کنم آمدنت را ...

من انتظار را خانه نشین خواهم کرد با آمدنت ... من کمر سکوت را با فریادهایم می شکنم تا برایت بنویسم از آواز هایی که هر روز در  کلبه ی فقرانه ام برایت خوانده ام آوازهایی که در آن کوله باری از بغض های شکسته بود ... من توشه ای بارانی را برایت به دوش میکشم ...بیا و مرا از سنگینی اشک های به دوش کشیده رها کن...

غ م انتظار نوشته شده توسط آسمان بچه های خدایی


[ جمعه 91/6/10 ] [ 7:46 عصر ] [ اسمان ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

*
امکانات وب


بازدید امروز: 59
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 544938
*
آخرین مطالب
لینک های مفید
* *
لینک دوستان
لینک های مفید
*



*